جمله " خواستن توانستن است " را بارها و بارها شنیدیم...
شاید شما هم گاه گاهی یک چیزی را خواستید اما نتوانستید !
دلیل این است که "خواستن" شما به اندازه ای که باید محکم نبوده است، وقتی تصمیم به انجام کاری میگیرید باید با تمام وجود به موفقیت در آنکار ایمان داشته باشید در غیر این صورت چیزی جز شکست دستگیرتان نمی شود!
وقتی میخواهید چیزی را به دست بیاورید باید آنقدر بخواهید که حالت روحی و جسمانی شما نزدیک به آن حالتی باشد که انگار آن چیز را در دست دارید.. باید خود را هم جهت با خواسته خود سازید... با تمام وجود احساس کنید که آن چیزی را که می خواهید در دست دارید ، آنوقت " خواستن توانستن " می شود...
به یاد داشته باشید بخشش آنطور که به نظر بعضی ها آسان است برای اکثر ماها بسیار کار سختی هست که نیاز به تمرین دارد بویژه اگر طرفمان همسر ما باشد !
در این پست میخوام به موضوعی اشاره کنم که همه ما چه آگاهانه چه ناخودآگاه با آن سر و کار داریم
یک بالانس خیلی قوی بر کائنات حاکم است ، از یک فکر گرفته تا رفتارو اتفاقات و حوادث...
یک فیلمی بود که اسمش دقیقا یادم نیست اما اونجا چند دانشجو میرن گردش یکی از اونا بهش الهام میشه که پلی که اتوبوس روی اون حرکت میکنه آسیب میبینه و اتوبوس میوفته پایین.. بنابراین سعی میکنه خودش و دوستانش رو هرچه زودتر پیاده کنه تا نجات پیدا کنند ، بعد از اینکه از اتوبوس دور میشند اون حادثه اتفاق میوفته و اونا خوشحال میشند که جون سالم بدر بردند ، اما طبیعتا باید در اون حادثه میمردند.. و چون نمردند طبیعت سعی بر این میکنه که به تعادل برسه.. و در فرصت هایی دیگر مرگ به سراغ اونها میاد و کشته میشن !
از این فیلم یک نتیجه کلی میشه گرفت اونم اینه که شما هرکاری که میکنید هر فکری که میکنید تعادل طبیعت رو به هم میزنید و باید این تعادل دوباره برقرار بشه..
وقتی شما دائما یک فکر منفی در ذهن خود دارید باید طبیعت به آن پاسخ دهد تا تعادلش را حفظ کند
وقتی بیمار نیستید و احساس میکنید که بیمارید باید بیمار شوید تا تعادل طبیعت برقرار شود ! بله به همین سادگی !
وقتی دائم میگید چقدر من بی پولم ... باید در همان بی پولی بمانید.. قانونش این است
احساس ثروتمندی کنید درحالی که پولی در جیب ندارید باید ثروتمند شوید تا تعادل کائنات برقرار شود!
ادامه دارد... احتمالا!
میخوام یک داستان از خودم براتون تعریف کنم :
من دانشجوی نرم افزار هستم ، دانشگاه که بودم ، ترم دوم درس آزمایشگاه فیزیک داشتیم ،
واقعیتش اینه که زیاد توجه نمیکردم که آزمایشات رو یاد بگیرم،.. تا اینکه موقع امتحانات رسید
10 تا آزمایش فیزیک بود که بر اساس قرعه کشی هر دانشجو باید انجام می داد و نمره قبولی میگرفت، من هم فقط یک آزمایش رو بلد بودم ... خدا خدا میکردم که اون آزمایش که اسمش یادم نیست از قرعه کشی واس من دربیاد..
تمام تمرکزم رو اون آزمایش جمع کردم انگار که هیچ آزمایش دیگه ای در کار نبود ..
تا رسید روز امتحان و استاد اسم آزمایشات رو نوشت رو کاغذهای خرد شده .. همه یک کاغذ برداشتن.. یکیش موند.. برداشتم.. در نهایت تعجبم همون آزمایشی بود که خودم میخواستم.. !
اگر انسان بتواند بدون هیچ شک و شبه و ترسی روی خواسته اش تمرکز کند و آنرا از آن خود بداند ، بی شک باور کنید به آن خواهد رسید . . .
نکته : توجه کنید دوستان ، چون این برای من مسئله خیلی مهمی نبود واسه همین هیچ ترسی نداشتم که اصلا درس پاس بشه یا نه.. میخوام بگم بی باک بودن یک مرحله جلوتر از خواستنه ، اگه یک چیزو بخواین و ترس داشته باشین که بهش نخواهید رسید طبیعتا نخواهید توانست رسید !
سلام من اومدم ،
هممون شنیدیم که میگن زندگی باز هم زیباست ...
یه مشکل کوچولو داره این حرف...
زندگی ذاتا بله زیباست .. اما وقتی ما انسان ها وارد میدان میشیم ، میتونه کشنده باشه این زندگی..
ما زندگی رو زیبا یا ناخوشایند می سازیم. . .
همه ما مشکلاتی داریم از کودک یتیم گرفته تا نوجوانی که باید کار کند و جوانی که هیچ تفریحی ندارد ، خب این هم از شانس ماست دیگه دوستان همه ما یجورایی واسه امتحان دادن اومدیم اینجا..
خب امتحان ما یکم سخته ، اما باز می توانیم زندگی را زیبا بسازیم.. نشد لااقل با روحیه و حرف های منفی بدترش نکنیم ...